درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
good girl




خورشیدماهی بزرگترین ماهی استخواندار جهان است که رکورد خود را در گینس ثبت کرده است. طول بدن این ماهی از 3 تا 5 متر می رسد. اولین خورشیدماهی در سواحل شمالی آمریکا شکار شد که 3 متر طول و 1.5 تن وزن داشت.

در سال 1908 خورشیدماهی دیگری در سیدنی دستگیر شد که 4.26 متر طول و 2235 کیلوگرم وزن داشت. خورشیدماهی در هر بار تخم گذاری 300 میلیون تخم تولید می کند.


 



پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 12:45 ::  نويسنده : tina


سی نفر از نیروی دریای روسیه = سیروس قایقران!

کریم باقری یخ زده(ice) = آیس کریم!

قائم شهر و شهرِ یــِوَر!

مگان (خودرو) + فاکس(fox=روباه) = مگان فاکس (هنرپیشه هالیوودی)

مَت + عادل = متعادل!



خوشه ی پروین!


سیروان!

sit رو N = سیتروئن!

 



پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 12:36 ::  نويسنده : tina

 آنچه در زیر مشاهده می کنید جلوه هایی از زیبایی کم نظیر مزارع سبز موراویا (واقع درجمهوری چک) هستند که دو عکاس لهستانی از آنها عکسبرداری کرده اند. این تپه های سبز موج های جالبی را به وجود آورده و اگر از بعضی زاویه ها به آن نگاه کنیم مثل یک زمین سبز غلتان به نظر می رسد.

ماراویا یکی از مناطق تاریخی جمهوری چک است که به دلیل داشتن تاریخ و فرهنگ قوی و زمین های سرسبر خود به شهرت رسیده است.



 



پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 12:32 ::  نويسنده : tina

تصاویر زیر بزگترین پل طبیعی جهان را نشان می دهد که Xian Ren Qiao نام دارد. این پل زمانی تشکیل شد که کوه آهکی ای که بر فراز رودخانه ی  قرار داشت از هم شکافته شد. این پل در چین واقع شده و تا مدت ها کشورها ی دیگر از وجود آن بی خبر بودند.

در سال 2009 پژوهشگری به نام Jay Wilbur هنگام بررسی نقشه های گوگل به ساختاری طبیعی بر خورد که روی رودخانه ای در چین ایجاد شده بود. از نظر او این ساختار می توانست بزرگترین پل طبیعی جهان باشد.  Wilbur در سال 2010 به چین رفت و اندازه واقعی پل را به دست آورد: 138 متر طول و 71 متر ارتفاع.




 



پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, :: 12:28 ::  نويسنده : tina

با دقت به تصویر اول نگاه کنید. در این تصویر دیواری را می بینید که در غاری در تنسی واقع شده است. آیا می توانید حدس بزنید که پوشش سیاهرنگ روی دیوار چیست؟

صدها هزار خفاش در فصل زمستان به این غار پناه می آورند. این حیوانات روی دیوار غار می نشینند و پوششی سیاهرنگ به وجود می آورند.



 



سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 17:32 ::  نويسنده : tina

سنت آگاتا شهری کوچک ولی دیدنی در کشور ایتالیا است که از بسیاری جهات به سایر شهرهای ایتالیا شبیه است، مثلا ساختمان های قرون وسطایی و خیابان های باریک به وفور در آن یافت می شود. ولی آنچه سنت آگاتا را از سایر شهرهای ایتالیا متمایز می کند معماری جالب و دیدنی ساختمان ها است که یکی از مهم ترین جاذبه های جهانگردی ایتالیا محسوب می شود.





 



سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 17:26 ::  نويسنده : tina

والس مارینس بزرگ ترین دره منظومه شمسی است که از سطح مریخ می گذرد.  طول این دره به بیشتر از 3000  مایل، پهنای آن به 600 کیلومتر و عمقش به 8 کیلومتر می رسد.

منشا پیدایش والس مارینس مشخص نیست، ولی محتمل ترین فرضیه این است که میلیاردها سال پیش، زمانی که دمای سیاره کاهش یافت، شکافی پدید آمد که بعدها والس مارینس را تشکیل داد.

والس مارینس آنقدر گسترده است که وقتی یک انتهای آن در تاریکی شب قرار دارد، انتهای دیگر هنوز روشن است و در نتیجه دمای دو انتهای آن متفاوت است و به همین دلیل بادهای شدید همیشه در سراسر دره جریان دارند.





 



سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 17:20 ::  نويسنده : tina

آهنگ غمگین گوش میکنم مامانم میگه چته؟ چی شده؟ کی گذاشته رفته؟ چرا تو خودتی؟
آخ بمیری که بچمو اینطوری کردی!
آهنگ شاد گوش میکنم میگه خبرمرگش برگشت؟ الان باهاته؟ کیه طرف؟ چه شکلیه؟ دوسش داری؟ چند بار دیدیش؟

********

اين امتحان زندگي
بزرگترين عيبش اينه که : اگر چيزي ام بلد نباشي
تا آخرجلسه بايد بشيني ....

********

دوستم میگه: هر شب که اخبار شبانگاهی قیمت سکه رو اعلام میکنه زنم میپره بالا و با خوشحالی دست میزنه
بعد لم میده رو مبل و با لبخند نیگام میکنه ؟!؟!
کسی میدونه چرا؟

********

رفتم جيگركي يارو برگشته ميگه نونم ميخاي؟
ميگم قبلنا سوال نميكردي، ميذاشتي، ميگه نه الان وضع فرق كرده نون جدا، دونه ای ۵۰۰ تومن!
خوب شد بازم کرایه سیخ و ازم نگرفت

********

بعد پتجاه سال هنوز نتونستن آب پاش ماشین رو یه جوری درست کنن
که ۵ تا ماشین بغلی و عقبی و جلویی رو آب پاشی نکنه!
شیشه پاک کن ماشین رو که میزنی باس از همه اتوبان معذرت خواهی کنی
فراموش نشه که تکنولوژی ما در پراید نهفته است

من یه بار آب پاش رو زدم دیدم صدای داد و هوار میاد.
یه موتوری اومد کنارم سه تا پسر بودن بیچاره ها دوش گرفته بودن!
گفت آقا حداقل یه حوله بده صورتمونو خشک کنیم!

********

آدم حـسـاب كـردن بـعـضـیـــــا خـیـانـت بـه عـالـم و بـشـریـتـه

********

ما همون نسلی هستیم که وقتی بمیریم هم، باید از اون دنیا به مامانمون زنگ بزنیم بگیم "رسیدیم"!!

********

پسر داییم تو کنکور ۱۰۰تا مونده به آخر شده
بعد داییم شیرینی پخش کرده
به داییم میگم چرا خوشحالی حالا؟
گفت آخه فک نمیکردم ۱۰۰نفر از این خنگ تر باشن !

********
 
مشکلات از جایی شروع شد که
به هر کی گفتیم نوکرتیم فکر کرد واقعاً اربابه !

 
********

همیشه پدرها به پسرشون به عنوان یه فرصت دوباره نگاه می کنن
برای جبران کارایی که خودشون نتونستن بکنن !

 
********

یه قانونی هست که میگه :
شما هیچوقت به چیز غیر ضروری احتیاج پیدا نمیکنید
مگر اینکه اونو داده باشین به یه نفر دیگه .. :|

********

خدایا یعنی میشه یه روز یه کیبوردی اختراع بشه
که خودش بفهمه کی باید فارسی تایپ کنه کی انگلیسی؟
حروم شد نسلمون از بس به جای گوگل زدیم لخخلمث !

 
********

به دوستم مسیج دادم : تولـــدت مبـــارک
جواب داده : پیامک ها جای خالی شما را پر نمیکنند ...!
من :|
مرکز فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال =)))))
همـراه اول ~~> :|

 
********

یکی از آشناها تلوزیون ال سی دی خریده بود
بهش گفتم مبارک باشه ال سی دیه یا ال ای دی ؟
گفت برو بابا ال جیه الجـــــــــــــــــی !

 
********

امروز فهمیدم چرا دیوار چین جز عجایب هفتگانه ست
آخه تنها محصول چین هست که بیشتر از ۳ روز دووم آورده !

 
********

از این بوگیرهای توالت که اسانس کاپوچینو و یا قهوه داره اصلا نخرید
چون وقتی که میرید کافی شاپ تا براتون قهوه و یا نسکافه میارن، خاطرات زنده می شه!

 
********

مامانم سیم کارتشو در آورده میگه فک کنم داره میسوزه
نیگا رنگشم داره عوض میشه!!!! :|

 
********

خــــــــدایا ! ! !
یا خیــلی برگردون عقبــــ یا بــزن بره جــلو!
اینــجای فیلم زنــدگیم خیــــــلی خش داره …
 
********

دوست بابام, بچه ی ۲ سالشُ صدا میکنه "حاج سیّد مَـــهدی” …
۲۲ ساله هستم, منزل "مـَـــــرتیکه” صدام می زنن!!! :دی

 
********

زیر آوار آخرین حرفت، جا مانده ام
لعــــــــــــــــــنتی
نمی دانی *خداحافظت * چند ریشتر بود !!!

 
********

کثیف بودنِ بعضی آدم ها اذیتم نمیکنه !
اما بعضیا خیلی پاکن؛
این که قراره اینا گیره اون کثیفا بیُفتن, اعصابم رو خورد میکنه…!

 
********

من آخرشم نفهمیدم ما مردا ”هممون مثل همیم” یا "یکی از یکی بدتریم”!! :)

 
********

مامانم اومده میگه : به نظرت ناهار چی بخوریم ؟
میگم : سبزی پلو ماهی
میگه : گمشو بابا میخوام استانبولی درست کنم!! :|
خب مادر من اینکه میگی "به نظرت” دقیقاً منظورت چیه ؟؟ :|

 
********

المپیک تموم شد ، دانلود افتتاحیه اش هنوز برا من تموم نشده!



سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 17:18 ::  نويسنده : tina

سینما مجمع الجزایر سینمای شناوری است که توسط طراح چینی، اله شرین  ساخته شده و اهالی منطقه در طول جشنواره فیلم های سینمایی در آن فیلم تماشا می کرده اند. این سینما از مواد بازیافتی ساخته شده بود و تنها در زمان برگزاری جشنواره مورداستفاده قرار می گرفت.

تماشاچیان در حین نمایش فیلم روی الوار چوبی می نشینند و کشتی آنها را حمل می کند.
.



 



سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 17:13 ::  نويسنده : tina

نگوین ون چین مردی از اهالی جنوب ویتنام است که مدت ها است موهای خود را کوتاه نکرده است. این مرد 85 ساله در 15 سالگی برای آخین بار موی خود را کوتاه کرد و حالا بعد از گذشت 70 سال موهایی به طول 4 متر و وزن 2 کیلوگرم دارد.

آقای ون چین حتی در کودکی موهای بلند را دوست داشت، اما یک روز در مدرسه مورد سرزنش معلمش قرار گرفت و به همین دلیل موهایش را کوتاه کرد. اما بلافاصله بعد این کار درد شدیدی را احساس کرد که قوی ترین مسکن ها هم نمی توانستند آن را برطرف کنند. از آنجایی که آقای ون چین قبل از آن هیچ بیماری نداشت، این درد را به کوتاهی موهایش نسبت داد و از آن زمان تا کنون هرگز آنها را کوتاه نکرده است.

اما قضیه به همین جا ختم نشده است. چون موهای بلند دیر خشک می شوند، آقای ون چین پس از شستن آنها دچار سرماخوردگی و عطسه می شد و  به همین دلیل تصمیم گرفت دیگر آنها را نشوید. حدود 30 سال است که او موهای خود را نشسته، و برای رهایی از احساس خارش پوست سر، ریشه موهایش را روغن می زند و تنها سرش را می شوید، بدون اینکه موهایش کاملا خیس شوند.


 



سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, :: 17:6 ::  نويسنده : tina

نام "جنری بالاوینگ"، شهروند فیلیپینی با 59 سانتیمتر قد به عنوان کوتاه قدترین مرد جهان در گینس به ثبت رسید.

به گفته مدیر کتاب ثبت رکوردها(گینس) پیشتر یک شهروند نپالی با 67 سانتیمتر قد در اکتبر 2010 این عنوان را به خود اختصاص داد بود اما اکنون این جوان 18 ساله فلیپینی لقب کوتاه ترین مرد جهان را از آن خود کرد.

بالاوینگ در روستای "سیندانگان" جزیره مینداناو واقع در جنوب فلیپین زندگی می کند.

پدر بالاوینگ می گوید رشد وی در سن دو سالگی متوقف شد و اکنون به تنهایی برای مدت طولانی قادر به ایستادن نیست و برای راه رفتن نیز نیاز به کمک دارد.




 



چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 18:3 ::  نويسنده : tina

این پازل به بزرگی سیصد مترمربع است و در برابر آکادمی اپرا و باله نووسی بیریسک نقش بسته است.

بزرگترین پازل جهان در منطقه «نووسی بیریسک» روسیه از چهره «آلبرشت دورر»، هنرمند دوره نوزایی آلمان ساخته شد.
این پازل به بزرگی سیصد مترمربع است و در برابر آکادمی اپرا و باله نووسی بیریسک نقش بسته است.

مسئول موسسه گوته در نووسی بیریسک درباره ایده این طرح می‌گوید: «ما این ایده را با همکارانمان از مدت‌ها پیش در مسکو داشتیم. این واقعه با شهر نورنبرگ آغاز شد، جایی آلبرشت دورر از آنجا می‌آید. آنان با این ایده آمدند و این کار را به عنوان بخشی از مراسم سال آلمان در روسیه ما پیشنهاد دادند.»

چهره نقاش و ریاضیدان مشهور آلمانی با یک‌هزار و ۲۳ قطعه به تصویر کشیده شده است.

این اقدام از سوی موسسه فرهنگی گوته و وزارت فرهنگ روسیه در منطقه نووسی بیریسک و همین طور با یاری شهرداری نورنبرگ آلمان صورت گرفته است.


 



چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 18:1 ::  نويسنده : tina

این کانگوروی یتیم که بعد از مرگ مادرش تنها شده بود حالا یک دوست خوب و صمیمی پیدا کرده که همه لحظات خود را در کنار او می گذراند. این دو در مرکز حفاظت از حیوانات استرالیا و در قفسی مشترک زندگی می کنند. حتی مسئولین این مرکز می گویند که کانگوروی کوچک و دوستش شخصیت هایی شبیه به هم دارند و خیلی خوب با هم کنار می آیند!



 



چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 17:58 ::  نويسنده : tina

به تصاویر زیر نگاه کنید تا به سلیقه و ذوق یک زوج که همه خانه خود را با گل و گیاه پر کرده اند پی ببرید.

 آنا و رابین استرینج، که همه وقت خود را به پرورش گل و گیاه اختصاص می دهند، کار خود را از 3 دهه پیش شروع کرده اند و همچنان آن را ادامه خواهند داد. آنها سالانه صدها پوند صرف خرید دانه ها و گیاهان و پرورش آنها می کنند و سپس در اواسط ماه ژوئن حاصل دسترنج خود را به نمایش می گذارند.



 



چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 17:56 ::  نويسنده : tina

داشتم پیاده در خیابان ها برای خودم قدم می زدم و خستگی کار و یکجانشینی را به در می کردم که همسر زنگ زد. گوشی را برداشتم.

الو!
- داری میای مرغ بخر!

سلامت کو؟
- برو بابا شارژ ندارم.

گوشی را قطع کرد. یک شارژ 5 هزار تومانی برایش خریدم و اس ام اس کردم. دوباره زنگ زد:

سلاااام شوهر جان!
- علیک سلام. لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت از همسران بی شارژ.

تیکه ننداز. مرغ خریدی؟
- صدا نمیاد؟ چی؟ جغد؟

جغد چیه؟ مرغ! مرغ!
- مرغ؟ شیب؟ بام؟
گزینه اول!
- جدا بخرم؟ آخه برای چی؟

سوال می کنی؟ خب مرغ بخر بخوریم دیگه.
- گناه دارن مرغا! بیا از مرغا حمایت کنیم.

چی می گی تو؟ ماشین زده بهت؟
- نه. تو خوبی؟

مرسی. تو چطوری الان؟
- قربونت، مامان اینا خوبن؟

با مامان من چیکار داری؟
- من با مامانت کاری ندارم.

الان کجایی؟
- تو خیابون. دارم راه می رم.

واسه چی با تاکسی نمیای؟
- در حفظ ونگهداری محیط زیست می کوشم.

آفرین! حالا مرغ می خری یا نه؟
- صدات نمیاد.

دروغ نگو.
- از کجا فهمیدی دروغ میگم؟

مگه دروغ می گفتی؟
- آره.

پینوکیو. مرغ می خری؟
- مرغو می خوای چیکار کنی؟

می خوام بهش پرواز یاد بدم!
- نه این غیرممکنه. تو خل شدی!

آره از دست تو دارم خل می شم.
- خب کسی که به مرغ بخواد پرواز یاد بده مثل کسیه که بخواد با بابابزرگ من تمرین دموکراسی کنه.

مگه بابابزرگت چشه؟
- با بابابزرگ که واسه شام می رفتیم پیتزا بخوریم، بهونه می گرفت که الا و بلا من آبگوشت می خوام. هر چی هم می گفتیم، در جواب می گفت بیا رأی بگیریم. رأی می گرفتیم همه می گفتن پیتزا این آقا می گفت آبگوشت. بعدش با عصا ما رو سرکوب می کرد، مجبور می شدیم بریم آبگوشت بخوریم.

چه جالب.
- آره جالب بود.

ببین می خوام بهت یه حقیقتی رو بگم.
- بگو جانم.

راستش من نمی خواستم به مرغ پرواز کردن یاد بدم. فردا مامانم اینا می خوان بیان، گفتم یه کم زرشک پلو درست کنم.

- حالا که بحث صداقت و روراستیه بذار منم یه حقیقتی رو بهت بگم.

بگو عزیزم.
- من پول ندارم مرغ بخرم!

چی؟ صدا نمیاد!
- می گم پول ندارم.

خش خش می کنه، نشنیدم، چی نداری؟ غول؟
- دروغ نگو! شنیدی.

ااا خب چرا پول نداری؟
- مرغ رفته بالا.

وا! مرغ که نمی تونه پرواز کنه، چه جوری رفته بالا.
- متاسفانه شرایط جوی تو ایران یه جوریه که مرغ مجبوره پرواز کنه.

به خاطر تورم؟
- آره دیگه، مرغ هم مثل بادکنکه، تورم که می شه باد می کنه و  می ره بالا.

خب با این اوصاف امکان یاد دادن پرواز به مرغ وجود داره.
- خب یاد دادنش که کار من و تو نیست، مسئولین محترم بهش پرواز یاد می دن، ما باید بریم از تو هوا جمعشون کنیم که آیتم خیلی دشواریه!

چه کار سختی.
- البته کار مسئولین سخت تره.

صددرصد. فردا چی بزارم جلوی مامان اینا؟
- املت درست کن بگو مرغ خریده بودیم گذاشتیم بیرون، فرار کرد.

نه بابا تابلوئه دروغ می گیم.
- یه کار دیگه هم می شه کرد، موقع شام براشون منطق الطیر عطار می خونم که یاد مرغ و سیمرغ بیفتن.

اینجوری که بیشتر هوس مرغ می کنن، من یه پیشنهاد بهتر دارم. قبل شام از شیوع دوباره آنفلوانزای مرغی می گیم، بعد من بلند می شم می گم کی دلش زرشک پلو با «مرغ» می خواد؟ مسلما حالشون بهم می خوره می گن املت درست کن منم می رم املت درست می کنم.
- عالیه! همینو می گیم. من رسیدم خونه، در رو باز کن.

بیا تو.
 



چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 17:51 ::  نويسنده : tina

شبکه های اجتماعی غالبا مورد توجه و علاقه نسل جوان هستند، اما جالب است بدانید که فلورنس دلتور، 101 ساله، به فیس بوک علاقه دارد و در واقع سالخورده ترین عضو این شبکه اجتماعی به شمار می رود!

خانم دلتور653 دوست فیس بوکی دارد و اخیرا با مارک زاکربرگ عکس انداخته است. مسئولین فیس بوک می گویند این سایت 955 کاربر فعال دارد و از بین گروه های مختلف عضو فیس بوک، تعداد زنان بالای 55 سال  سریع ترین افزایش را داشته است.

تا به حال 5000 نفر عکسی را که از خانم دلتور و مارک زاکربرگ در فیس بوک قرار داده شده دوست داشته اند. طبق آنچه در پروفایل  این کاربر سالخورده نوشته شده است، او در سال 1932 از دانشگاه فارغ التحصیل شده و 3 سال پیش به جمع فیس بوکی ها پیوسته است.

 



چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 17:49 ::  نويسنده : tina

ناسا روز سه‌شنبه اولین تصاویر رنگی با کیفیتی را که مریخ‌نورد «کنجکاوی» به زمین فرستاده، منتشر کرد.

در این تصاویر تپه‌ای سنگی قابل مشاهده است که محل اصلی فعالیت تحقیقاتی این مریخ‌نورد خواهد بود.

کنجکاوی قرار است به کمک ابزارهای تحلیلی که با خود دارد، احتمال وجود حیات میکروبی در مریخ را مورد بررسی قرار دهد.
ناسا روز سه‌شنبه اولین تصاویر رنگی با کیفیتی را که مریخ‌نورد «کنجکاوی» به زمین فرستاده، منتشر کرد.

در این تصاویر تپه‌ای سنگی قابل مشاهده است که محل اصلی فعالیت تحقیقاتی این مریخ‌نورد خواهد بود.

کنجکاوی قرار است به کمک ابزارهای تحلیلی که با خود دارد، احتمال وجود حیات میکروبی در مریخ را مورد بررسی قرار دهد.
ناسا روز سه‌شنبه اولین تصاویر رنگی با کیفیتی را که مریخ‌نورد «کنجکاوی» به زمین فرستاده، منتشر کرد.

در این تصاویر تپه‌ای سنگی قابل مشاهده است که محل اصلی فعالیت تحقیقاتی این مریخ‌نورد خواهد بود.

کنجکاوی قرار است به کمک ابزارهای تحلیلی که با خود دارد، احتمال وجود حیات میکروبی در مریخ را مورد بررسی قرار دهد.





 



چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 17:46 ::  نويسنده : tina

 خوشمزه به نظر می رسند نه؟ دوست دارید این خوراکی ها را امتحان کنید؟ امتحانش ضرری ندارد فقط... ممکن است دهانتان پر از کف بشود!

آبیری استفنز، هنرمند آمریکایی، صابون هایی را به شکل سوشی، گوشت، تخم مرغ و نان تست درست کرده و به نمایش گذاشته است. این هنرمند می گوید این صابون ها را برای مادرش ساخته و قصد دارد صابون های جالب تری بسازد.







 



چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, :: 17:43 ::  نويسنده : tina

کلیسای آبوندانتوس در شهر اِنسخِده هلند که از قطعات لگوی بزرگ ساخته شده گردشگران و مسافران زیادی را به خود جذب کرده است


 



دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : tina





 



دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 12:55 ::  نويسنده : tina

در طول جنگ های ناپلئونی، زندانیان فرانسوی که در زندان های انگلستان به سر می بردند برای پر کردن اوقات خود به ساخت مدل های پیچیده ای به شکل کشتی می پرداختند که از استخوان های انسان یا حیوان ساخته می شد. این آثار هنری جالب در حال حاضر ده ها هزار دلار قیمت  دارد.

اگرچه  گفته می شود رفتار انگلیسی ها با زندانیان فرانسوی بسیار خوب بوده است، ولی به دلیل آنکه اختلاف بین این دو کشور تا مدت ها ادامه یافت، بعضی زندانیان بیش از یک دهه از عمر خود را در زندان سپری کردند، و طبیعتا برای گذراندن وقت خود یه یک کار سرگرم کننده نیاز داشته اند. در این میان بعضی زندانیان به ساختن این کشتی های کوچک روی آوردند و آثار هنری زیبایی را خلق کردند که تصاویری از آنها را در زیر مشاهده می کنید.


 



دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 12:53 ::  نويسنده : tina

تصاویری که در زیر مشاهده می کنید صحنه هایی از یک طوفان عظیم در روسیه را نشان می دهند که مردم را وادار به ترک ساحل و فرار به سمت خانه های خود کرد. بعضی از کسانی که در آن جا حضور داشتند این صحنه ها را "مانند روز قیامت" یا " آخر دنیا" توصیف کرده اند.

همان طور که مشاهده می کنید آسمان سیاه شده و باران شدید به سمت دریا سرازیر شده است. در یکی از این تصاویر ابرها به شکل یک دست بزرگ در آمده که از آسمان بیرون آمده است.



 



دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 12:50 ::  نويسنده : tina

این حیوان کوچک به دلیل مسلح بودن به ابزار دفاعی حیوان "زرهی" نام گرفت.

حجم این حیوان به اندازه توپ تنیس است و با وجود اینکه هشت هفته از تولد آن بیشتر نمی گذرد بدون اینکه از شیر مادرش تغدیه شود قادر است از خود دفاع کند.

محل اصلی زندگی این حیوان آمریکای جنوبی است و در حال حاضر می تواند با بستن غلاف خود، خودش را از حیوانات شکاری حفظ کند.



 



دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 12:48 ::  نويسنده : tina

جشنواره گل‌فرش‌هاي بروکسل بار ديگر با نمايش 600 هزار شاخه گل بوگنيا، گردشگران را به اين شهر کشاند.

اين جشنواره که هر 2 سال يکبار برگزار مي‌شود، اين دوره در خيابان مجاور «کاخ بزرگ» شهر بروکسل با نمايش گل‌هاي افريقايي، منظره‌اي ديدني را مقابل چشمان گردشگران قرار داده است.

در اين رويداد فرشي به مساحت 1800 متر مربع از گل‌هاي کشورهاي اتيوپي، کنگو، نيجريه، بوتسوانا و کامرون در معرض ديد گردشگران قرار گرفته است. مقامات شهر بروکسل اميدوارند اين جشنواره بيش از 100 هزار گردشگر را در تعطيلات آخر هفته راهي اين شهر کند.



 



دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 12:36 ::  نويسنده : tina

حدود 600 جزیره در بازار جهان وجود دارد که بهای آنها بین 50000 تا 100 میلیون دلار متغیر است. ساحل هایی با شن های سفید، آب شفاف و زلال، و خلوت و سکوت یک جزیره از نظر بسیاری از مردم تجسم بهشت است. اگرچه اکثر مردم توان خرید یک جزیره خصوصی را ندارند، اما هستند کسانی مثل پل الن، از بنیانگذاران شرکت مایکروسافت، که مدتی پیش جزیره ای را به قیمت 13 میلیون دلار خریداری کرد. هرچند این میلیاردر به دلیل آنکه نتوانست جریان برق را به جزیره بیاورد، قصد فروش آن را دارد.

تصاویر زیر جزیره هایی مانند جزیره الن، جوناتان و پترا را نشان می دهند. خانه ها و ساختمان های لوکسی که در این جزایر ساخته شده است، زیبایی طبیعی آنها را تکمیل می کند.





دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 12:10 ::  نويسنده : tina

هیچوقت گودی قاشق رو زیر شیر آب نگیرین
این توصیه نسل به نسل و سینه به سینه تو خاندان ما گشته تا رسیده به من
البته بابام وقتی اینو بهم میگفت پیرهنش خیس بود
فک کنم بابابزرگم اونطور که باید و شاید پیامو نرسونده بود !
.
.
.
مهمترین موردی که باید به کاربران ایرانی گوشزد کرد این است که
بابا جان اول ایمیل www نداره   والا نداره بلا نداره  
.
.
.
رانندگان ماشین های حمل مرغ به جلیقه ضد گلوله و اسلحه تجهیز شدند!
.
.
.
بد تر از رفتن
گندیست که انسانها به باور یکدیگر می زنند !
.
.
.
یکی از بچه ها لپ تاپش رو آورد پیش من ، وصلش کردم به مودمم که فایل دانلود کنم
میگه دانلود نکن حجمم کم میشه !   
ینی تا این حد  
.
.
.
فتح الله زاده : من صدای شما رو نمیشنوم آقای فردوسی پور !
فردوسی پور : الان صدای منو نمیشنوین !؟
فتح الله زاده : نخیر …!
.
.
.
یه سنگریزه وقتی تو کفش باشه دیگه یه سنگریزه نیست
قلوه سنگه !
.
.
.
حافظ: تـنــم از واسـطــه دوری دلـبــر بـگـداخــــــت. جـانــم از آتــش مـهــر رخ جـانـانــه بسوخت
 فروغ فرخزاد: ای شب از رویای تو رنگین شده. سینه از عطر توام سنگین شده
سهراب سپهری: دوست را زیر باران باید برد. عشق را زیر باران باید جست
 ترانه امروزی: دوست دختر من نازه، قلبش پر احساسه، عاشقش شدم تازه
 رپ: دوستت دارم کثافت! لعنت به اون قیافت
خدا از این به بعد رو به خیر کنه !!
.
.
.
بیاین چند دقیقه برای اونایی که با ماشینشون ساعت ها ترافیک رو تحمل میکنن
تا برسن باشگاه بدنسازی و سوار دوچرخه بشن
سکوت کنیم….  
.
.
.
شما یادتون نمیاد  کلی زور میزدیم زرگری حرف بزنیم حرص بقیه رو در بیاریم
مثلزن مزثلز ایزین
.
.
.
اگه این معلم های دبستان..
میدونستن یه روزی قراره..
فقط تایپ کنیم..
اینقدر سعی نمیکردن خطمون خوب شه
.
.
.
وقتی ناراحتین از ۱ تا ۱۰ بشمرین. اگه آروم نشدین تا ۲۰ ادامه بدین
نشد تا ۳۰ و همینجور ادامه بدین تا بشین.
من الان به ۲۱۶۶۶۵۰۰۰۹۶۸۷۱۱۲۰۰۱۲ رسیدم
.
.
.
.
نمیدونم چه رمزیه لامصب بعضیا میگن "عزیزم” انگار فحش دادن
ولی بعضیام هستن به آدم میگن "زهر مار” انگار دنیا رو به آدم دادن…
.
.
.

.
اعتراف می کنم بچه که بودم و تازه مسواک زدن رو یاد گرفته بودم،
موقع مسواک زدن به جای اینکه مسواک رو تکون بدم،
سرم رو با شدت در جهات مختلف تکون می دادم و مسواک رو
همینطور ثابت نگه می داشتم.
اعتراف می کنم تا یه ربع بعد مسواک زدن سرم گیج می رفت!
.
.
.
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻳﻌﻨﻲ : ﺩﻩ ﺗﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﻴﺎﺩﺳﺮﺍﻏﺖ !
ﺍﻣﺎ …. ﺗَﻪِ ﺩﻟﺖ ﺑﮕﯽ :
ﺍﻭﻥ … ﺍﻭﻥ … ﺍﻭﻥ ..
مغزت بگه کوفت اون مرض اون !
.
.
.
داشتم ماشین رو دنده عقب می‌آوردم تو حیاط
مامانم اومده فرمون میده…. بیا…. بیا…. بیا…. بیا ….
نیا !!
لوله آب شیکست !
.
.
.
انواع جواب دادن اس ام اس بعضیاااا
۱ . یه عده هستن زیر یه دقیقه جواب میدن تپل درست حسابی…!!
آدم حس میکنه رو در رو باش وایساده قشنگ باش داره حرف میزنه…!!!
۲ . یه عده دیر جواب میدن اما کامل و خوب…!!
آدم حس تبادل نامه بش دست میده…!!
۳ . یه عده هرچی براشون میفرستی یکی دو کلمه جواب میدن…مخصوصا اوکی…!!
حس حرف زدن با کر و لال به آدم دست میده…!!
۴ . یه عده دیگه که کلا اصن جواب نمیدن هر چی بگی…!!
حس نشستن سر قبر مرده و فاتحه خوندن به آدم دست میده…..  
.
.
.
داریم آبگوشت میخوریم, گوش کوبُ گرفتم دستم
تیریپ خاطره های کودکی….به بچه خواهرم میگم :
دایی جون این گوش کوب سنش از منم بیشتره ….
مادرم از اون ور میگه : فایدشم همین طور!
.

.
.
این آدمایی که سه صفحه بهشون اس ام اس میدی
 بعد مثل معلولا فقط یه کلمه تایپ میکنن OK
 باید بگیری اون دکمه های کیبورد موبایلشونو با بیل داغون کنی
 ازش فقط یه o بمونه با یه k
تا حالشون جا بیاد!!!
.
.
.
حاصلضرب توان در ادعا مقداری ثابت است ،
هرچه توان انسان کمتر باشد ادعای او بیشتر است
و هرچه توان انسان بیشتر شود ادعایش کمتر میگردد
.
.
.
طرف  نوشته بود که
من یه گوگل واسه مغزم لازم دارم یه آنتی ویروس هم واسه دلم
یکی کامنت گذاشته بود:
پس یه فتوشاپ هم واسه قیافت بذار!
.
.
.
.
مامان من موقعی که خاله هام مهمون ما هستن :
پاشو دختر..زشته الان مهمونا میان آبروم می ره
مامان من موقعی که عمه و بچه هاش مهمون ما هستن :
پاشو بچه الان یه گله آدم می ریزه اینجا !



دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:, :: 11:48 ::  نويسنده : tina

saeghe (15)
saeghe (17)
saeghe (18)
 



جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 19:3 ::  نويسنده : tina









 



جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 16:0 ::  نويسنده : tina

یک پسر 3 ساله به نام «هاروی وب» بیماری عجیبی را تجربه می‌کند که نمونه آن در دنیا کمتر دیده شده است.چشمان هاروی با قرار گرفتن در معرض نور به طور کامل نابینا می‌شود و به همین دلیل او مجبور است همیشه یک عینک مخصوص با قابلیت جذب نور بسیار بالا روی چشمان خود بگذارد. پدر و مادر هاروی هم مجبورند محیط خانه را تا آنجا که ممکن است، تاریک کنند و اجازه ورود نور خورشید را به داخل اتاق‌ها ندهند.

در اثر این بیماری که Achromatopsia نام دارد، هاروی به طور کامل قابلیت دیدن رنگ‌ها را از دست داده و دنیا را فقط با دو رنگ سیاه و سفید می‌بیند.مادر او در این‌باره می‌گوید: «متاسفانه پسر من هیچ وقت نخواهد توانست طلوع یا غروب خورشید را تماشا کند. چشمان او شدیدا به نور حساس است و ما همیشه مجبوریم محیط زندگی خود را تاریک کنیم.»

هاروی هر روز صبح به محض بیدار شدن از خواب عینک مخصوص به چشمان خود می‌گذارد و تا تا پایان شب آن را با خود دارد. این عینک طوری طراحی شده که فقط 10درصد نور محیط را از خود عبور می‌دهد که با این اوصاف باید گفت هاروی در دنیای بسیار تاریکی زندگی می‌کند.

در اثر این بیماری سلول‌های شبکیه چشم که مسئول دیدن رنگ‌ها و نور هستند توانایی خود را از دست می‌دهند و درست کار نمی‌کنند. خواندن کتاب و تماشای تلویزیون هم برای هاروی ممکن نیست و با فرا رسیدن سن مدرسه، پدر و مادر او باید به فکر چاره‌ای برای درس خواندن فرزندشان بیفتند. در حال حاضر این بیماری هیچ درمانی ندارد.

 



جمعه 3 شهريور 1391برچسب:, :: 15:54 ::  نويسنده : tina

تلفن زنگ می خورد :
 
 
گفتگوی دو دختر پای تلفن:
سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم... می بینمت خوشگم... بوس بوس  خنده دار ، www.parsnaz.ir
 

گفتگوی دو پسر پای تلفن:
بنال... بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر  خنده دار ، www.parsnaz.ir
 
 

بعد از قطع کردن تلفن :
 

دخترها:
واه واه واه !!! دختره ایکپیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد  خنده دار ، www.parsnaz.ir
 

پسرها:
بابا عجب بچه باحالیه این حمید خیلی حال میکنم باهاش خیلی با مرامه خنده دار ، www.parsnaz.ir
 



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 19:45 ::  نويسنده : tina

دانشجوی تهران شمال :
نکته : وقتی می خونید این قسمتو سعی کنید لباتون تا حد امکان غنچه باشه:
بی ادب , تو واقعا عقلتو از دست دادی . منو ترسوندی بی ...تلفظ : بی ششووور ( امیدوارم ولنتاین کچل شی . بد بد بد)


دانشجوی تهران جنوب:
(.... .... .... ..... ... .. ... ..کلا سانسور شد )


دانشجوی دانشگاه تهران :
وطن فروش مزدور , لیبرال خود فروخته , مخل نظام , تو حق شرکت در انتخابات بعدی رو نداری با اون کاندید از خودت نفهم تر , فاشیست تند رو
(توجه داشته باشید که موضوع دعوا سیاسی بوده)


دانشجوی پزشکی :
در دیکشنری این بروبچ کلمه ی فحش تعریف نشدست



دانشجوی هنر :
من شعر دوازدهم از هشت کتاب استاد سهراب رو به تو بی ادب بی فرهنگ تقدیم می کنم امیدوارت گیتارت بشکنه و تا اخر عمر یکه و تنها و بی عشق و ژولیت بمونی .
وفتی هم کار بالا می گیره کاریکاتور همدیگه رو می کشن .


دانشجوی الهیات :
یا ایهو الذی فحشو فحشً فاحشتن ای هستیت به عدم مبدل , ای دچار دور تسلسل شده , ای علتت به ممکن الوجود گرویده , فلسفه ی تو دچار تضاد شده و من به خود اجازه ی بحث نمی دم .... *
*: این آخری که گفت از اون ناجوراش بود که فلش بک زد به دوران دبیرستان و رشته ی علوم انسانی که می خوند و واسه خودش یلی بود


دانشجوی تربیت بدنی:
به من گفتی ... , ... خودتی و جد و آبادت
به همین کوتاهی البته بعدش یه 2 ساعتی بزن بزن می شه


دانشجوی زبان خارجی :
هنوز دعوا نشده , شروع می کنن خارجکی بلغور کردن البته به نظر من اگه ترجمه ی حرفاشونو می دونستند خودشون رو زبونشون فلفل می ریختن و 2 روز تو اتاق خودشونو حبس می کردن


دانشجوی حقوق :
تو با این کارت به حقوق شهروندی من تجاوز کردی و من طبق اصل 153 قانون اساسی حق دارم ازت شکایت کنم و مادرتو به عزات بشونم شما می تونید هیچی نگید اما هر چی بگید بر علیه شما تو دادگاه استفاده می شه .
راستی اگه وکیل تسخیری خواستی به خودم بگو


دانشکده ی کاشون :
کسی با تو حرف نزد . کثافت مرض . از جلو چشام خفه شو . وقتی با من حرف میزنی دهنتو ببند !
( من قصد توهین یه هیشکی رو ندارم )


 

دانشگاه اهواز :
ولک جاسم بگیرش ، دندوناتو پاره میکنم ! به کی چپ چپ نگاه کردی ولک ( باقی درگیری فیزیکی و با سلاح سرد انجام میشه ! )



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 19:43 ::  نويسنده : tina

عروسی رفتن دخترها:
 
دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!
توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره...
اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!
ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!
بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد...حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه...اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش مثل لاک و سایه و...که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه...
حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه...مثلا ممکنه " شینیون" کنه یا مدل دار سشوار بکشه...!
البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب
اندامشم حفظ بکنه...
یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنش می گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!
ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذا نیستا!!)گرفته تا لیمو ترش
خوب، روز موعود فرا می رسه!
ساعت 8 صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم،...بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد بیرون...( البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره...که تا ساعت 11 در حمام تشریف داره!)
بعد از ناهار...!
لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعد از ظهر...
توی آرایشگاه کلی نظر خواهی می کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنال آرایشگر بنده خدا داره رو می گرده آخر سر هم خود
آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!
ساعت 3 می رسه خونه... بعد شروع می کنه به آرایش کردن...!
بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره( که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!
ساعت 8 عروسی شروع می شه...یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!

عروسی رفتن پسرها:

اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!
روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه... خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!
ساعت 6 بعد از ظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله...عروسی دعوتیم..!
بعد از خبر دار شدن انگار که برق گرفته باشنش...! می پره تو حموم...
توی حموم از هولش، صورتشم با تیغ می بره...!!( بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)
ریش هاش زده نزده( نصف بیشترو تو صورتش جا می زاره!!)از حموم می یاد بیرون...
ساعت 6:30 بعد از ظهره...هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه، رسمی باشه یا اسپرت...!
تازه یادش می افته که پیرهنشو که الان خیلی به اون شلوارش می یاد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!
کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیرهنشو تو کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و شلوارشو چرا از علم غیبشون استفاده نکرد که بدونن که نیاز به دوختن داره...!
خلاصه...بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه(البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و بردار هم دستبرد می زنه!!)ساعت 8 شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله ی زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیر تر از این به عروسی نمی رسه!!



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 19:38 ::  نويسنده : tina

خوابـگاه دخــتـران ( شب )

سکـانس اول : (دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.)

شبنم :ِ وا!... خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!

لالـه : خـدا منـو می کشـت این روزو نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد.)

شبنم : بگـو ببـینم چی شـده؟

لالـه : چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد. منــی که از 6 مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد 20 سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام شـده 19!!!!!! ( بر شـدت گریه افزوده می شــود)
 

شبنم : (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم... گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتحـان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟

لالـه : (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم 8 دور بخـونم! می فهـمی شبنم؟فقط 8 دور... (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!

شبنم :
عزیزم... دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط 7 - 8 دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! از بـس گریه کردی ریـمل چشمــای قشـنگ پاک شـد! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.

لالـه : نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت 5/7 بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!

(در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد. اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد! دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.)

شبنم : چی شـده فرشــتـه؟!

فرشــته : (با دلهــره) کمـک کنیـد... نـازی داشت واسـه بیــستمـین بـار کتــابشـو می خـوند که یـه دفعــه از حـال رفت!

شبنم : لابــد به خـودش خیلی سخــت گرفته.

فرشــته : خب، منــم 19 بـار خونـدم. این طـوری نـشدم! زود باشیــد، ببـریـمش دکتــر.

(و تمــام ساکنـین آن واحـد، سراسیـمه برای یاری «نــازی» از اتـاق خارج می شـونـد. چـراغ ها خامـوش می شود.)

خوابــگاه پســران (شـب)

سکــانـس دوم : (در اتـاقی دو پـسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد. مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، هم واحدی شـان، «میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود)

میثـــاق : مهـدی... شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.

مهـدی : نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.

میثــاق : اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع شــد.

مهـدی : آره... منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟! نگـرانی؟

میثــاق : مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره!!

آرمـــان : تـو هم یه چیزی میگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه 10 دقیـقــه ی پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. بچه های  کلاس مـا که مثـل بچه های  شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری...

مـهدی : (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون... اگه واسـت زحمـتی نیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!

در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود. پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد)

میـثــاق : چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!

رضــا : پرسپولیس همین الان دومیشم خورد!!!

مهـدی : اصلا حواسم نبود.توپ تانک فشفشه..... .!!!
و تمــام ساکنیـن آن واحـد، برای دیـدن ادامـه ی مسـابقـه به اتاق مجـاور می شتـابنـد. چراغ هـا روشــن می مانند.!
 
 



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 19:33 ::  نويسنده : tina


صبحگاه:

فرمانده: پس این سربازها کجان؟

معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت ۱۰ صبح همه بیدار میشوند…

.

سلام سارا جان(زندگی محمد)…..
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان

ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی…
صبحانه:
وا… آقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟

بچه‌ها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم
بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)

فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه …
آره، تازه پاره هم میشه …
وای وای خاک میره تو دهنمون …
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا …

ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمی‌خورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!

بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن

والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمی‌کنم، حالا واسه تو …

چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد
بعد از ناهار
فرمانده: کجان اینا؟
معاون: رفتن حمام

فرمانده با لگد درب حمام را باز میکنید و داد میکشد، اما صدای داد او در میان جیغ سربازه‌ها گم میشود…
هوووو…. بی شعور
مگه خودت خواهر مادر نداری…
بی آبرو گمشو بیرون…
وای نامحرم…
کثافت حمال…

(کل خانم ها به فرمانده فحش میدهند اما او همچنان با لبخندی بر لب و چشمانی گشاده ایستاده است!)
بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟

یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟

آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.
شب در آسایشگاه

یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!

خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:

وا…عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو

راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو

فرمانده: بلندشید برید بخوابید!

همه غرغر کنان رفتند جز ۲ نفر که روبرو هم نشسته اند

فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟

واستا ناخونای پای فری جون لاکش تموم بشه بعد میریم.

آره نسیم جون؛ صبر کن این یکی پام مونده

فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.

سرباز: آخه گناه داره، طفلکی

مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا!

حالا به نظر شما خانمها باید برن سربازی؟؟؟؟؟؟
 



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 19:20 ::  نويسنده : tina

جنس: دختر

مكان: شمال اورگان، غرب ولایات المتحده

سن: بین بیست تا بیست و پنج

تحصیلات: فوق لیسانس رشته زیست شناسی، لیسانس بیوشیمی، دانشجوی دكترای میكروبیولوژی

موضوع پایان نامه: تاثیر میكرو ارگانیك های هوازی در محافظت گیاهان شاخه كریپتوناموس در برابر گرمایش جهانی

یك صحنه در حال فعالیت: دراز كشیده روی سینه، پاها باز … در حال فیلمبرداری از تغییرات سبزینه یك گیاه 4.5 سانتی متری در اراضی حفاظت شده نوادا… به مدت 7 ساعت.

فعالیت های اجتماعی: عضو انجمن طرفدارن محیط زیست دختر زیر سی سال غرب آمریكا، عضو گروه حامیان طبیعت وحش اورگان، سخنران اجلاس ماهیانه گروه دانشجویان حافظ محیط زیست، عضو انجمن فارغ التحصیلان ارشد زیر سی سال، صاحب سایت اجتماعی "فمینیست های مذكر گرا" ، شعار نویس گردهمایی های بزرگ كالیفرنیا….

آخرین باری كه یك مجله مد را ورق زد: سه سال پیش…وقتی كه در اتاق انتظار دفتر یك وكیل زن نشسته بود.

نوع لباس: شلوار جین..كفش كوهنوردی..تی شرت سفید با نوشته Peace Now

نوع آرایش: ترم سوم دانشگاه فهمید مانیكور پدیكور چیست!!

قد: مایكل جكسون منهای 20 سانت

تاثیر وزنی: روی كاپوت بیفتد موتور پایین می آید

تعداد اس ام اس دریافتی: روزی سه تا

موضوع قالب اس ام اس: "رسیدی خونه عزیزم؟"

موضوع جالب روی دست: موی بلند در ناحیه ساعد

موسیقی مورد علاقه: كانتری

بیماری یا نارسایی: عطسه زیاد موقع طلوع آفتاب

محتویات داخل كوله: دستمال كاغذی، گوشی موبایل بلك بری، لپ تاپ، دفتر یادداشت، عینك دودی، دو سه تا خودكار، یك هندبوك رفرنس گیاه شناسی.. بلیط مترو
.......


ایران :

جنس: دختر

مكان: شمال غرب تهران، ایران

سن: بین بیست تا بیست و پنج

تحصیلات: فوق دیپلم برق شاخه الكترونیك ، دانشجوی لیسانس كامپیوتر شاخه نرم افزار

موضع پایان نامه: تاثیر زبان برنامه نویسی C پلاس پلاس بر روابط دختر و پسر

یك صحنه در حال فعالیت: دراز كشیده به پشت روی تخت، با خودكار اشعار ترانه جدید امینم روی ساعد دست نوشته می شود.

فعالیت های اجتماعی: تجمع در یك 206 با همكلاسی ها و كل كل دست فرمان با پسری كه تویوتا كمری دارد.

آخرین باری كه یك مجله مد را ورق زد: دیشب، ساعت دوازده و نیم…. در خانه دانشجویی دوستان و همین الان

نوع لباس: شلوار پلنگی گشاد، تی شرت مشكی با عكس "50 سنت" ، كتانی به سایز 52

نوع آرایش:

لب : بریتنی

مو: كامرون دیاز

تتو ابرو: آنجلینا جولی

سایه: شقایق فراهانی

قد: یك چهار پایه + 20 سانت

تاثیر وزنی: روی كاپوت ماشین بیفتد…. دوباره بر می گردد بالا !

تعداد اس ام اس دریافتی: روزی 167 تا

موضوع قالب اس ام اس: جغرافیا،فمینیسم، حكومت، لباس، جك، جواهر شناسی، عشق، روابط زن و شوهر، شب، ،سلامت جسمی روحی و كلمات قصار آنتونی رابینز

موضوع جالب روی دست: جای تیغ روی مچ

موسیقی مورد علاقه: هیوی متال

بیماری یا نارسایی: سوء تغذیه، میگرن مزمن، افسردگی شدید، زخم معده، پوكی استخوان، ریزش مو، عرق كف دست، پرخاشگری

محتویات داخل كوله: كبریت، چاقو، ام پی تری پلیر، گیم دستی پلی استیشن، لاك ناخن، استون، رژ، جزوه دانشگاه،مهره مار، یك اتود، سی دی آهنگ های رضا پیشرو و زدبازی، یك بسته اولترا لایت



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : tina

دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند
*******
اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه، از خونه فرار می کنه. اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری می ده!
*******
یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی می کنه! اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو می کشه
*******
یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده می شه بعد با 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو می کنه اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی می کنند و به سه تا نمی رسه مشکلاتشون!
*******
دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره
*******
دخترا می خوان سر پسرا کلا ه بزارن، اما در نهایت سر خودشون کلاه میره.
*******
نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و... هست
*******
دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت می کنن، اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف می کنن و خلاصه: در هر تصادف رد پای یک دختر به چشم می خوره     
*******
دخترا فکر می کنن بهترین راه برای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت و راستگویی هست. ولی پسرا مطمئن هستند بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله
*******
اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه، شما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید! ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم می خورید که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید
*******
دخترا زندگی مشترک رو در عشق و صفا و صمیمیت می بینن ولی پسر ها در غذا
*******
اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمی زنه. اما پسر ها در یک جمع فقط سوتی میدن!
*******
یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه... اما یک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت می کنه
*******
پسر ها می دونن جنبش فمنیسم چیه، واسه همین ازش متنفرن، ولی دختر ها نمی دونن جنبش فمنیسم چیه، واسه همین طرفدارشن
*******
اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه، پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه. ولی اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه دختره فکر می کنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش
*******
بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکر می کنند تا مفهوم مطلب رو بفهمن!و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باحال بود! اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت حرص می خورن و فکر می کنن به شخصیت دخترای ایرونی توهین شده و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن، به نویسنده فحش میدن!
 



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 18:57 ::  نويسنده : tina






 



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 13:26 ::  نويسنده : tina

تصور این که عریض‌ترین آبشار جهان که هر دقیقه 110 هزار لیتر آب از آن سقوط می‌کند یخ بزند، دور از ذهن می‌نماید، اما وقتی کار دست طبیعت باشد، طبیعت، طبیعت را مهار می‌کند.
 
تصویر زیر مربوط به یخ بستن آبشار نیاگارا در سال 1911 است، روزی که یک دست طبیعت، دست بالای دست دیگر آمد تا عریض‌ترین آبشار دنیا یخ ببندد و این صحنه عجیب به وجود آید، البته این آبشار در سال 1886 نیز یک بار یخ زده است که تصویری از آن در دست نیست.

 



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 13:24 ::  نويسنده : tina

جشنواره گل و لجن بازی در شهر بوریئونگ کره جنوبی در جنوب سئول این هفته آغاز شده است. همه ساله حدود 2-3 میلیون گردشگر در ساحل این شهر به نام دائی چئون با یکدیگر گل بازی و تا می توانند از خجالت هم در می آیند.



 



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 13:21 ::  نويسنده : tina

جالباسی جالب

مواظب باشید لباسهایتان رنگی نشود...!

شیر موز Binggrae

آژانس تبلیغاتی : Cheil Worldwide، کره جنوبی، سئول
مدیر خلاقیت : Hui-Kang Yea
مدیر هنری : Giho Lee
گرافیست : Hee-Chan Yang
انتشار : March 2012

مواد غذایی Wheaties

مخصوص ورزشکاران...!
(تبلیغ برروی سبدهای خرید)


سس کچاپ Heinz


بدون سس...!

آژانس تبلیغاتی : Leo Burnett, فرانسه، پاریس
مدیر خلاقیت : Stephan Ferens
مدیر هنری : Eric Esculier
انتشار : April 2007



چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, :: 13:15 ::  نويسنده : tina

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد